آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل لینک
هوشمند نويسندگان ♥♥♥♥♣♠عاشقانه ساده♥♠♣♥♥♥ مطالب زیبا و عاشقانه @_@ (*_*) [ دو شنبه 22 مهر 1392برچسب:,
نظر بدهید ]
] [ 16:3 ] [ نارنج ] [
بابا نان نداردبابا نان نداردچشمان درشت تخته سیاه بدون پلک زدن ،من وهمشاگردی هایم رازیرنظرداشت.
معلم قصه گو،برقانون سیاه تخته نوشت: بابانان داد،بابا نان دارد،ان مردامد،ان مردزیرباران امد. کسی ازپشت نیمکت خاطرات نسل سوخته براشفت وگفت: اقااجازه!چرادروغ می گویید؟ …معلم اواری از یخ بر وجودش قندیل شد و با کمی مکث،گفت:دروغ چرا؟ همکلاسی گفت :پدرم نان نداد،پدرم نان ندارد،پدرم رفت ،هرگزنیامد. پدرم زیرباران رفت ودیگرنیامد. سکوتی خشن برشهرک سردکلاس فائق شد. معلم، تن لخت تخته را ازدروغ پاک کردوبازغالی که درجیبش داشت نوشت: چهار شنبه 22 / 7برچسب:, :: 16:42 :: نويسنده : SAMIN yas
به سلامتی رفیقی که همیشه باهاته ، نه فقط به یادته . . . چهار شنبه 22 / 7برچسب:, :: 16:1 :: نويسنده : SAMIN yas
چهار شنبه 1 / 7برچسب:, :: 16:6 :: نويسنده : SAMIN yas
يه روز يه دختره يه پسره را تو خيابون ميبينه و عاشقش ميشه به هر دري ميزنه که با پسره دوست ميشه پسره اولش عشقشا باور نميکنه ولي بعدها پسره هم دل ميده به دختره خلاصه سالها ميگذره و اين دو با هم بزرگ ميشند پسره يه روز به دختره ميگه اگه من مردم چيکار ميکني دختره اشک تو چشماش جمع ميشه و با مکس زياد ميگه خدا نکنه منم ميميرم بعد دختره ميگه اگه من مردم تو چيکار ميکني پسره جواب نميده خلاصه ميگذره پسره يه فکري به سرش ميزنه و با کمک دوستان و خانواده صحنه سازي مرگ پسره را ميکنند خلاصه پسره را خاک ميکنند و بعد همه که از سر خاکش رفتند دختره با يه شاخه روز قرمز مياد ميندازه و ميره پسره پشت درخت داشته نگاهش ميکرده بعد چند روز خبر ميرسه که دختره با يه پسر ديگه دوست شده پسره دلش ميشکنه وغم گين بوده که دست زمونه ميخوره و دختره ميميره خاکش ميکنند و بعد از اينکه همه رفتند پسره با يه دسته روز سفيد مياد سر مزارش و ميگه يادته گفتي اگه من بميرم تو چيکار ميکني و من چيزي جوابت ندادم حالا وقت جوابه اين کارا ميکنم اين روزاي سفيدا با خون خودم قرمز ميکنم منم کنارت ميميرم چهار شنبه 1 / 7برچسب:, :: 15:50 :: نويسنده : SAMIN yas
|